داستان خویشاوند الاغ

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!

داستان دم خروس

یک روز شخصی خروس ملا را ید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.

ادامه داستان ها را در ادامه مطلب از دست ندهید.


همه چی پیدا میشه

16 داستان خنده دار از ملانصرالدین

خروس ,ملا ,داستان , ,دم ,کیسه ,که از ,نمود و ,از کیسه ,کیسه بیرون ,به او

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

irantut هنرهای دست یلدا گیلان بادام زمینی فروش بادام زمینی برنج و چای اعتکافِ دل bahar2 پادشاه منم بلاگ دانیال نوآیین آموزش جامع صفر تا صد سئو سايت amozeshapp iranikaan